۲۱ بهمن ۱۳۸۸

دلداد

سردمه
انگار هزارتا کلاغ توی قلبم داد میزنند برف برف!!
و از دهنشون برف میباره،برفی که مثل پراشون سیاهه.
قلبم مثل دستات یخ زده،

باید مثل جاده های یخ زده روش نمک بریزم که یخش زودتر آب شه
ولی آخه کی رو زخمش نمک می پاشه؟





پ.ن:
کاش از اول آشنایی ها نبود
یا که تلخی جدایی ها نبود

۱ نظر:

  1. دلهای نجیب بی صدا می شکنند
    کی می داند کی و کجا می شکنند
    ای صورتکان که قلبهاتان سنگی است
    لب وا نکنید آینه ها می شکنند

    پاسخحذف