۲۹ بهمن ۱۳۸۸

اسفندگان خجسته باد!!

خواستم از سپندارمزگان(یا اسفندگان یا مردگیران) بنویسم از دیرینگی این روز و جایگاه والای زن نزد ایرانیان باستان و سنتهای این روز و تفاوتهای اون با روز والنتاین و...
اما
دیدم دیگران اینکار را انجام دادند
و دوم اینکه پس از دیدن فیلم "سنگسار ثریا م" _گرچه دو هفته پیش دیدمش_ هرگاه به یاد زنان ایرانی می افتم ناخودآگاه صحنه سنگسار ثریا جلوی چشمم میاد،اینکه چرا این قانون وحشیانه و سایر قوانین ناعادلانه اسلامی مانند تعدد زوجات،حق حضانت کودک،ارث،شهادت ،دیه و...هنوز باید در کشوری مثل ایران با این پیشینه در بزرگداشت زن پیاده بشه و کسانی باشند که حاضر بشند با پرتاب سنگ جان انسانی را بگیرند...
نکته دردناکی که تو این فیلم بود اینکه مردی که به دروغ رابطه جنسی با ثریا را پذیرفت از هرگونه مجازاتی ایمن موند،حتی در مجازاتهای اسلامی هم عدالت مابین زن و مرد رعایت نمیشه!!

به امید روزهای بهتر برای همه ایرانیان و به ویژه زنان ایرانی


زن عشق می کارد و کینه درو می کند...
دیه اش نصف دیه توست و مجازات زنایش با تو برابر...
می تواند تنها یک همسر داشته باشد و تو مختار به داشتن چهار همسرهستی...
برای ازدواجش ــ در هر سنی ـاجازه ولی لازم است و تو هر زمانی بخواهی به لطف قانونگذار می توانی ازدواج کنی...
در محبسی به نام بکارت زندانی است و تو...
او کتک می خورد و تو محاکمه نمی شوی...
او می زاید و تو برای فرزندش نام انتخاب می کنی...
او درد می کشد و تو نگرانی که کودک دختر نباشد...
او بی خوابی می کشد و تو خواب حوریان بهشتی را می بینی...
او رنج زایمان می کشد و همه جا می پرسند نام پدر....
و هر روز او متولد میشود؛ عاشق می شود؛ مادر می شود؛ پیر می شود و میمیرد...
و قرن هاست که او؛ عشق می کارد و کینه درو می کند
و این،رنج است

۲۱ بهمن ۱۳۸۸

دلداد

سردمه
انگار هزارتا کلاغ توی قلبم داد میزنند برف برف!!
و از دهنشون برف میباره،برفی که مثل پراشون سیاهه.
قلبم مثل دستات یخ زده،

باید مثل جاده های یخ زده روش نمک بریزم که یخش زودتر آب شه
ولی آخه کی رو زخمش نمک می پاشه؟





پ.ن:
کاش از اول آشنایی ها نبود
یا که تلخی جدایی ها نبود